معلم و آموزش اولیاء
معلم و مربیان با توجه به آشنایی هایی که آنان با فنون تعلیم و تربیت و روانشناسی رشد و کودک و روانشناسی زبان و نیز سایر علوم مورد نیاز برای رشد و کمال کودک و نوجوان دارند می توانند بسیار مؤثر و تأثیرگذار در آموزش اولیاء و بزرگسالان در مدرسه و تعمیم آن به خانواده ها باشند که اصطلاح آموزش بزرگسالان دلالت دارد بر مجموعه ی فرایندهای آموزشی منظم ، با محتوا و روشی که باشد ، به طوری که به وسیله آن افرادی که از نظر جامعه خویش بالغ و بزرگسال و حتی صاحب خانواده باشند بتوانند توانایی های خود را افزایش دهند ، دانش خود را غنی سازند و تخصص های فنی ، آموزشی یا حرفه ای خود را کاملتر کنند . معلمان می توانند با این امر دو جنبه ی رشد کامل فردی و اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه را امکان پذیر سازند.
معلم ، آموزش اولیاء و تعلیم کودکان
اکنون آموزش کودکان به عنوان یک پیش شرط برای اعتلای جوامع قلمداد می شود و مساعی زیادی برای آموزش نسلهای آینده به عمل می آید. اما باید توجه داشت که آموزش کودکان مسؤلیت مشترک والدین و دولت است، زیرا از یکسو اختیاراتی چون اختیار تصمیم گیری در مورد زاد و ولد به طورکلی به والدین واگذار شده است و از این رو مسؤولیت آموزش و پرورش کودکان در درجه اول به عهده آنان خواهد بود ، و از طرف دیگر دولت وظیفه ی مشروعی ازنظر آموزش و اجتماعی شدن کودکان دارد علاوه بر این با توجه به اینکه یادگیری حتی در مدرسه با مشارکت خانه و خانواده انجام می شود و همچنین آموزش فرزندان بخصوص در سالهای اولیه زندگی در محیط خانواده صورت می گیرد بنابر این اولیاء باید با نحوه ی صحیح برخورد باکودکان بیشتر آشنا شوند و افکار و تمایلات فرزندانشان را به خوبی درک کنند . این آگاهی به خانواده ها امکان می دهد تا از تمام توان خود برای تربیت کودکانشان استفاده نمایند.
اگر در نظر بگیریم که احتمال حضور مداوم دانش آموزان در مدرسه و نیز پایداری آنان تا فارغ التحصیلی از مدرسه به طور قابل ملاحظه ای متأثر از ضمینه های خانوادگی و محیط خانه ایشان است باید برای تعلیم و تربیت بهتر کودکان از این قابلیت به نحو احسن استفاده نمود و اولیاء را به حساسیت بیشتر در انجام این مهم آماده نمود . نکته قابل توجه این است که این توانمندی در نتیجه ی ارتقای سطح آگاهی و آموزش خانواده ها افزایش بیشتری می یابد . مطالعات انجام شده در این ضمینه نشان می دهد کودکانی که مادران تحصیل کرده دارند سالمتر هستند و از طول عمر بیشتر برخوردار هستند. هچنین پژوهشها نشان داده است که آموزش مادران با کاهش مرگ و میر کودکان همراه بوده است. بخشی از ظرفیت یادگیری دانش آموزان با تجربیات یادگیر قبلی و وضع بهداشت و تغذیه آنها ارتباط دارد. تأثیر آموزش اولیاء و وسعت این تأثیر به خوبی آشکار می شود ، زیرا عملکرد خانواده
برای بهبود یادگیری در مدرسه ، رفع نارسایی های تغذیه و ارضای نیازهای ضروری کودک شرایط مناسبی برای تربیت نسلهای آینده فراهم می آورد. بدیهی است که سپری کردن دوره های آموزشی ، خانواده را برای انجام این امر خطیر مجهزتر می کند چرا که رابطه ی صمیمی بین اولیاء و کودکان و معلمین اولین قدم اساسی در تربیت فرزندان محسوب می گردد زیرا کودک نیازمند هدایت و حمایت و محبت است . و این نیاز زمانی ارضاء می گردد که جوی حاکی از پذیرش و مقبولیت کودک در خانه فراهم شود تا به این ترتیب اعتماد به نفس کودک تقویت شده ، بتواند در انجام امور از تمام قابلیتهای خود بهره مند گردد استفاده از این توان خانواده مقدور نیست مگر آنکه والدین با حساسیت امر تربیت کودک به خوبی آشنا شوند.
نتیجه گیری
معلم ، خانه و مدرسه ، سه رکن اصلی و اساسی آموزش و پرورش دانش آموزان و پرورش آینده سازان هر جامعه ای هستند . وجود معلمان در هر جامعه ای با توجه به سطح سواد و معلومات و دانشی که در زمینه ی آموزش و پرورش دارند باعث الگو گیری سایر مردم از این قشر می گردد و نیز معلمان خود درصد قابل توجهی از خانواده های جامعه را شامل می شوند که در جامعه پذیری و پیشرفت هر جامعه ای نقش بسزایی دارند . ونیز ارتباط خانواده ها با مدرسه و معلمان باعث می شود که اطلاعات و آگاهی اولیاء و خانواده ها بالاتر رود ، لذا تشکیل کلاس آموزش خانواده توسط معلمان و مربیان مدرسه نقش مهم و ضروری در آگاهی بخشیدن به خانواده دارد که باعث می گردد آموزش سهل تر و بهتر انجام گیرد و سطح سواد و معلومات دانش آموزان بالا رود و باعث پیشرفت جامعه در آینده شود جلو بسیاری از بزهکاری ها و ناهنجاری های حال و آینده ی جامعه و خانواده ها شود.
منابع و مأخذ
1. روانشناسی رشد ( تألیف دکتر حسن احدی – دکتر فرهاد جمهری. انتشارات پردیس)
2. آموزش بزرگسالان در کشورهای گوناگون ( بخش فرهنگی آستان قدس رضوی)
3. توسعه کمی و بهبود کیفی آموزش ابتدایی( انتشارات مدرسه)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ