سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در دلش، دانه خردلی از تعصّب باشد، خداوند او را روز قیامت با اعراب جاهلی برانگیزد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 90 شهریور 4 , ساعت 1:29 عصر

 

دیوانه عاقل 
در اصفهان مجنونی بود. روزی داخل مجلس امیر گردید و در حضور امیر یک طبق شیرینی بود. مجنون دید و گفت: ای امیر این چه چیزی است؟ امیر دستور داد یک عدد لوز به او دادند. 
چون خورد گفت: ای امیر خدای متعال در قرآن میفرماید: «نخست دو تن از رسولان را فرستادیم» امیر گفت: لوز دیگری به او دادند.
 
چون خورد گفت: ای امیر خدای می
فرماید: «باز رسول سومی برای مدد و نصرت مامور کردیم ...» (سوره یس _14) امیر دستور داد لوز دیگری به او دادند. 
چون خورد گفت: خدا می
فرماید: «فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آنها بهم آمیز» (سوره بقره _260) امیر لوز دیگری به او داد. 
گفت: خدا می
فرماید: «... برخی از روی خیال بافی می گویند عده آنها پنج نفر بود ...» (سوره کهف _22) لوز دیگری به او داد. 
گفت: خدا می
فرماید: «اوست خدایی که آسمانها و زمین را در 6 روز آفرید ...» (سوره حدید _4) لوز دیگری به دادند. 
مجنون همینطور پشت سر هم آیه ای می خواند و لوزی می گرفت تا اینکه امیر خسته شد و دستور داد لوز را با طبقش پیش مجنون گذاشتند.
 
مجنون گفت: اگر چنین نمی کردی هر آیینه آن آیه شریفه را می خواندم که می فرماید: «و باز او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون به رسالت فرستادیم» (سوره صافات
 _147) 
امیر گفت: مرحبا عجب مجنونی بودی چه بسیار خوشدل شدم از کلمات تو.
ترس از شکر

شخصی می
گفت روزی به عیادت یکی از فضلا که بسیار بیمار بود رفتم و چون نزد او نشستم و پرسش احوال او کردم به او گفتم: خدا را شکر کن و حمد او بجای بیاور.
تبسم نمود و گفت: چگونه شکر کنم و حال آنکه خدای تعالی فرموده است: «اگر شکر کنید برای شما زیاد می کنم» می
ترسم که اگر شکر او کنم بر بیماری من بیفزاید.
آیه مناسب
 قبر
سلطان محمود گوری برای خود ساخت و به یکی از ندیمان گفت: آیه مناسبی از قرآن پیدا کن که بر روی سنگ گورم حک کنیم.
 
ندیم گفت: «این همان دوزخی است که برای شما وعده دادند»
 سوره یس _63)
اذان نماز

موذنی اذان می
گفت و مردم با عجله و شتاب روی به مسجد مینهادند و برای صف نماز جماعت از هم سبقت میگرفتند. ظریفی حاضر بود گفت: والله اگر موذن به جای «حی علی الصلاة» میگفت (حی علی الزکوة) مردم در فرار از مسجد بر همدیگر سبقت میگرفتند!
حافظ فراموشکار

روزی حافظ قرآنی می
خواست برای مردم از حفظ قرآن بخواند. چون به تلاوت آغاز کرد گفت: (بسم الله الرحمن الرحیم. یس) بقیه را فراموش کرد. از این رو مدتی ساکت ماند.
پس از مدتی یکی از حاضران گفت: اگر (والقرآن الحکیم) را فراموش کرده
ای (صدق الله العلی العظیم) را که فراموش نکرده ای
 مهمان زیرک
در
 بغداد میهمانی به خانه شیخی آمد. شیخ به مرید خود گفت: «به فکر غذا باش» (سوره انسان _8) مرید گفت: «با کمال میل اطاعت میکنم» (سوره قیامت _22)
شیخ گفت: «عجله کن» (سوره غاشیه
 _1)
مرید زین اسب را برداشت تا به بازار برد و بفروشد. از قضا بادی شدید وزیدن گرفت و زین را در شط انداخت. نا امید برگشت. شیخ چون مرید را دست خالی دید گفت: «واقعه و اتفاقی رخ داد؟» (سوره واقعه_1)
مهمان که مردی تیز هوش و زیرک بود فورا دست به دعا برداشت و گفت: «خداوندا روزی ما را از آسمان بفرست» (سوره مائده
 _114)
قضاوت عجولانه

فردی در میان اجتماعی گفت: من فتنه را دوست دارم و حق را دشمن می
دارم و آنچه را ندیدهام شهادت میدهم. عدهای گفتند: قتل او واجب است، او را بکشید!
در آن میان حکیمی بود که فرمود: چرا چنین حکم می کنید؟ گفته او مورد قبول و تائید همگان است چون گفته فتنه را دوست می
دارم یعنی مال و اولاد را دوست دارم چنانچه پروردگار فرموده است: «اِنٌما اموالکم و اولادکم فتنة»
اما گفت که حق را دشمن می دارم یعنی مرگ را دشمن می
دارم چون مرگ حق است. و اما گفت آنی را که نمیبینم شهادت میدهم یعنی شهادت به خدای یکتای بینیاز که ندیدهام میدهم. پس این مرد چیزی جز حقیقت نگفته است و سزاوار مرگ نیست.
حکم لازم الاجرا

در زمان خلافت مامون شخصی خلافی کرد. امر به گرفتاریش شد. او فرار کرد برادرش را به عوض او گرفتند و نزد مامون بردند. مامون به او گفت برادرت را حاضر ساز مگر نه تو را به جای او به قتل خواهم رساند.
آن شخص گفت: ای خلیفه اگر سرباز تو بخواهد مرا بکشد و تو حکمی بفرستی که مرا رها کند آیا آن سریاز مرا آزاد می
کند یا نه؟
خلیفه جواب داد: آری که رها می کند.
مرد گفت: من نیز حکمی از پادشاهی آورده
ام که اطاعت او بر تو لازم است که مرا رها سازی.
مامون گفت: آن شخص کیست و آن حکم چیست؟
مرد جواب داد: آن کس خدای تعالی است و آن حکم این آیه است: «و هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی
شود» (سوره انعام _164)
مامون متاثر شد و گفت: او را رها کنید که حکمی صحیح آورده است!
منابع

1-     مجموعه نشریات  قرآنی بشارت

2- کشکول شیخ محمد منتظری!!(12)


<   <<   6   7   8   9   10      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ