ژان ژاک روسو در کتاب «امیل» دربارهى آموزش و درس در شرح حال دانش آموز یا دانش آموزانی که معلمشان با زبان تهدید وتنبیه با آنان برخورد می کند مىگوید :
«بدبختانه ساعت درس فرا مىرسد. آه! چه تغییرات بدى در او ایجاد مىشود، فوراً چشمش تار مىشود، نشاط او از بین مىرود. اى شادى، خداحافظ! اى بازیهاى قشنگ خداحافظ! یک آدم موقر و زمخت دست او را مىگیرد و مىگوید: آقا بیا برویم سر درس. از لاى در اتاق کتابهاى او را مىبینیم. کتابهاى او! چه ابزار و اثاث حزنآورى براى این سن. طفلک به ناچار دنبال آموزگار مىرود، نگاهى از روى حسرت به آنچه که اطراف اوست مىاندازد. دیدگانش پر از اشک است، ولى جرات نمىکند جارى سازد و قلبش پر از آه است، ولى جرات نمىکند برکشد.» (امیل / ص 177)
ژاک ژان روسو از نخستین فیلسوفانى بود که آموزش همراه با رنج و زجر را محکوم کرد. البته اودر زندگی خویش نیز خیلی موفق نبودونتوانست زندگیش را نگهدارد وزن وبچه هایش از او جدا شدندپس از او بسیارى از آموزشگران بزرگ وبزرگان علوم تربیتی کوشیدند آموزش خلاق کودکمحور را جایگزین آموزش بزرگسالمحور کنند. بزرگانى همچون پستالوژى، فروبل، هربارت، مونتهسورى، رودلف اشتاینر، جان دیویى و بسیارى نامهاى دیگر که کوشش کردند آموزش کودکان را همراه و همسو با نیازها و علاقههاى کودکان بسازند اما دین اسلام نیز ضمن اهمیت دادن به فراگیری علم ودانش وتوجه دادن به مقام معلم هرگز کسی را ترغیب به تنبیه وتوهین و...نکرده بلکه همه این امور نامناسب را به شدت رد می نماید وهمه را به توجه کردن به کرامت والای انسانی جلب می نماید به راستی در عا لم دوستی خوب یاد می گیرند یا با ترس ودلهره در کلاس حاضر شده وجسمشان در کلاس وذهن در تقلا وتلاش برای فرار از کلاس ؟
به راستی به عنوان یک معلم در کلاس درس روح دانش آموز را حاضر غایب می کنی یا جسمش را ؟ به حضور کدام یک بیشتر اهمیت می دهی روح یا جسم یا هردو؟
لیست کل یادداشت های این وبلاگ