سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشمند است که چون می آموزد، سرزنش مکند و چون به وی آموخته می شود سرمپیچد . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 92 آبان 18 , ساعت 10:45 عصر

بلوغ روانی در دوره ی نوجوانی
مقدمه
سالهاست که نوجوانی دورانی دشوارتر از دوران کودکی محسوب می شود. البته مفهوم نوجوانی تا اواخر قرن نوزدهم به عنوان مرحله ای که با پیچیدگی روانی توام و قابل مطالعه علمی است قلمداد نمی شد. قبل از هر چیز دوران تغییرات سریع جسمانی، جنسی، روانی، شناختی و اجتماعی است. تغییرات جسمانی بلوغ، از جمله بلوغ جنسی و جهش نموی نوجوانی از طریق افزایش کارکرد هورمونهای فعالی که به کمک غده هیپوفیز مترشح می شود آغاز می شود. این هورمونها سایر غدد مترشحه داخلی را تحریک می کند و این غدد هورمونهای مربوط به رشد و جنسیت را که شامل آندروژن، استروژن و پروژسترون است تولید می کند. سن شروع و دوران جهش نموی نوجوانی در قد و وزن در میان کودکان بهنجار فرق می کند. سن متوسط شروع این دوران در دختران یازده سالگی و در پسران 13 سالگی است، میزان رشد یک سال بعد از این به اوج خود می رسد. سن شروع بلوغ جنسی نیز در نوجوانان متفاوت است. در پسری که درحد متوسط است، بلوغ جنسی با افزایش میزان رشد بیضه ها و کیسه بیضه و ظاهر شدن موهای زهاری و به دنبال آن بزرگ شدن آلت جنسی مردانه، رشد موهای بدن و صورت، بم شدن صدا، تولید اسپرم و احتلام شبانه و نیز مردانه تر شدن ساخت بدن آغاز می شود. در دخترها شروع رشد پستان معمولا اولین علامت قابل مشاهده بلوغ جنسی است. موهای زهاری ظاهر می شود و رحم، واژن، فرج، وکلیتوریس بزرگ می شود. شروع قاعدگی در چرخه رشد نسبتا دیرتر است. معمولا در سن 13 سالگی است و البته در افراد مختلف فرق می کند. معمولا تا یک سال بعد از قاعدگی احتمال باروری وجود ندارد. تغییرات سریع جسمانی دوران بلوغ باعث می شود که نوجوان به دشواری بتواند به یک احساس ثبات درونی دست یابد، و زمان لازم است تا نوجوان این تغییرات را به صورت یک احساس هویت فردی انسجام دهد. از نظر یک دختر نوجوان قاعدگی نشانه بلوغ جنسی وزن شدن است. از آنجا که ممکن است واکنش های دختران نوجوان به قاعدگی به طور گسترده ای عمومیت پیدا کند، این موضوع اهمیت اساسی دارد که اولین تجارب آنان با قاعدگی تا جای ممکن مطلوب باشد. تعداد بسیار زیادی از دختران یا دیدی منفی نسبت به قاعدگی دارند یا به آن بی اعتنا هستند. تا حدودی ممکن است این نگرش نتیجه ناراحتی جسمانی و تاثیر هورمونها در خلق و خو باشد، ولی ظاهرا تا حدود زیادی ناشی از نگرش های منفی اجتماعی است. همانطور که شروع قاعدگی ممکن است دختران نوجوان را نگران کند، نعوظ غیر قابل کنترل و اولین انزال (احتلام شبانه) هم ممکن است بعضی از پسران نوجوان را نگران کند. پسران نوجوانی که دیر بالغ می شوند در مقایسه با آنهایی که زودتر بالغ می شوند یا بلوغشان به موقع و معمولی است دچار مشکلات اجتماعی و روانی بیشتری می شوند. در میان دختران نوجوان تاثیرات روانی بلوغ زودرس و دیررس به طور قابل ملاحظه ای کمتر است، هر چند که آن هایی که زودتر بالغ می شوند تا حدودی آرامترند و در مقایسه با آن هایی که دیر بالغ می شوند اعتماد به نفس بیشتری دارند و کمتر مضطرب اند . ارائه رشد شناختی که شامل آغاز مرحله عملیات صوری است ( مطابق با تئوری پیازه)، به نوجوان این امکان را می دهد که انتزاعی تر فکر کند، فرضیه ها را فرمول بندی و آزمایش کند و بتواند به جای اینکه صرفا آنچه را وجود دارد در نظر داشته باشد احتمال را نیز در نظر بگیرد. این تواناییها معمولا نوجوانان را به انتقاد از ارزش های والدین و ارزشهای اجتماعی سوق می دهد. تفکر و رفتار نوجوان نیز ممکن است خود مدارانه باشد. نوجوانان در این مرحله ممکن است چنین نتیجه گیری کنند که دیگران هم به اندازه خود آنها به رفتار و ظاهر شان توجه می کنند. رشد شناختی نوجوانان نیز در رشد شخصیت و شکل گیری احساس هویتی روشن، نقش مهمی دارد. استقلال از خانواده از تکالیف نوجوانان است. والدین قاطع و اطمینان بخش که برای خودمختاری و رفتار منضبط به یکسان ارزش قایلند برای نوجوان توضیح می دهند که چرا از او انتظاراتی دارند و یا او را از کارهایی منع می کنند و با این کار احساس استقلال را در او پرورش می دهند. نوجوانانی که والدین خودکامه و مستبد دارند و صرفا به فرزندان می گویند که چه باید بکنند و نیز فرزندان والدین سهل گیر، بی بندوبار ، مساوات طلب و یا والدین بی اعتنا که غیر مسئول و بی توجه هستند به مشکلات بسیاری دچار می شوند. از آنجا که پیوند نوجوانان با والدینشان به تدریج ضعیف تر می شود همسالان در رشد روانی آنان نقش حساسی می یابند. همسالان امکاناتی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی، کنترل رفتار و درمیان گذاشتن مشکلات و احساسات مشابه فراهم می کنند، پذیرفته شدن از سوی همسالان و داشتن چند دوست نزدیک در زندگی نوجوان اهمیت بسیاری دارد. دوستان نزدیک معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمینه های خانوادگی و ارزش ها و هدفهای مشابهی دارند، ولی استثناء هم وجود دارد ( جذابیتهای آدم هایی که خصوصیاتی مخالف خصوصیات نوجوان دارند). بر خلاف عقیده رایج، همسالان ارزش های اساسی والدین را تقویت می کنند و با آن مخالف نیستند، هر چند که ممکن است از لحاظ سلیقه یا آداب و رسوم اختلافاتی داشته باشند. گروههای همسالان نوجوان شامل جمعیت بزرگتر و غیر شخصی و نیز دسته کوچکتر و دوستی های فردی است. بسیاری از عوامل در پذیرفته شدن نوجوانان از سوی همسالانشان تاثیر می گذارد و این عوامل عبارتند از هوش، شکل ظاهری و مهارتها، موقعیت اجتماعی و استعداد های خاص. به طور کلی، نوجوانان همسالانی را ترجیح می دهند که بدشانس، انعطاف پذیر، خوش طینت و مشتاق باشند، افرادی از نظر آنها محبوبند که به دیگران یاری دهند تا احساس کنند از سوی سایرین پذیرفته شده اند. روابط ضعیف با همسالان در دوران کودکی و نوجوانی پیشگویی ناسازگاریهای عاطفی دوران بزرگسالی، بزهکاری، اختلالات در سازگاری جنسی و سایر رفتارهای ناسازگارانه است. نوجوانانی که می توانند نقش های اجتماعی و فردی متنوعی را ایفا کنند از لحاظ اجتماعی و عاطفی برای زندگی آتی و ازدواج مهیاترند . یکی از مسائل عمده نوجوانان شکل گیری هویت است. بر طبق نظریه اریک اریکسون، افرادی که احساس هویت قوی ای دارند خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند که د رنیازها و انگیزه ها و رفتار آنان انسجامی وجود دارد. استنباطی را از نوجوانان دارند که نوجوانان از خودشان دارند. شکل گیری هویت در جوامع صنعتی مدرن بسیار پیچیده است، زیرا نوجوان در اینگونه جوامع با اوضاع و احوالی روبرو می شود که به سرعت در حال تغییر است و به ناچار باید نقش های متنوعی را ایفا کند. مشکلاتی که بر سر راه شکل گیری هویت وجود دارد عبارت است از هویت یابی زودرس و سردرگمی در هویت یابی یا ناتوانی در ایجاد هویتی با ثبات. غالبا زمانی انسان به هویتی رشد یافته دست می یابد که دورانی پر از جستجو و عدم اطمینان را گذرانیده باشد. . از آنجا که پیوند نوجوانان با والدینشان به تدریج ضعیف تر می شود همسالان در رشد روانی آنان نقش حساسی می یابند. همسالان امکاناتی برای یادگیری مهارتهای اجتماعی، کنترل رفتار و درمیان گذاشتن مشکلات و احساسات مشابه فراهم می کنند، پذیرفته شدن از سوی همسالان و داشتن چند دوست نزدیک در زندگی نوجوان اهمیت بسیاری دارد. دوستان نزدیک معمولا هم سن و هم جنس هستند و زمینه های خانوادگی و ارزش ها و هدفها و خصوصیاتی مشترک دارند.. یکی از مسائل عمده نوجوانان شکل گیری هویت است. بر طبق نظریه اریک اریکسون، افرادی که احساس هویت قوی ای دارند خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند که د رنیازها و انگیزه ها ورفتار آنان انسجامی وجود دارد. استنباطی را از نوجوانان دارند که نوجوانان از خودشان دارند. شکل گیری هویت در جوامع صنعتی مدرن بسیار پیچیده است، زیرا نوجوان در اینگونه جوامع با اوضاع و احوالی روبرو می شود که به سرعت در حال تغییر است و به ناچار باید نقش های متنوعی را ایفا کند. مشکلاتی که بر سر راه شکل گیری هویت وجود دارد عبارت است از :هویت یابی زودرس و سردرگمی در هویت یابی یا ناتوانی در ایجاد هویتی با ثبات. غالبا زمانی انسان به هویتی رشد یافته دست می یابد که دورانی پر از جستجو و عدم اطمینان را گذرانیده باشد. هویت جنسیتی یکی از اجزای عمده شکل گیری هویت است. افراد مختلف خصوصیات متفاوتی را بخشی از هویت جنسیتی خود بشمار می آورند. ممکن است زنی حرفه اش را بخش عمده ای از هویت زنانه خود بداند، حال آنکه زن دیگری بر این گمان باشد که مادر بودن بخش اصلی هویت زنانه او را تشکیل میدهد. دو جنسیتی ترکیبی است از خصوصیاتی که از لحاظ فرهنگی زنانه یا مردانه تلقی می شود. وجوانان دو جنسیتی عزت نفس زیادی دارند و از لحاظ پیشرفت تحصیلی، بخصوص در زمینه هایی که معمولا جنس مخالف به آن اشتغال دارد، در سطح بالایی عمل می کنند. هویت شغلی برای بسیاری از بزرگسالان و جوانان اهمیتی اساسی دارد. نوجوانانی که در دوران نوجوانی کار می کنند تا حدودی برای اشتغالدر دوران بزرگسالی آمادگی بیشتری می یابند . به خصوص اگر شغلشان با علایق حرفه ای آتی آنها ارتباط داشته باشد. موقعیت اجتماعی-اقتصادی از عوامل مهمی است که در اهداف حرفه ای نوجوانان تاثیر می گذارد. دختران نوجوانی که به حرفه اهمیت زیادی می دهند مستقل ترند. آنان ظاهرا می دانند که ممکن است در بازار کار با تبعیض روبرو شوند و در عین حال ممکن است بین مسئولیت خانوادگی و کارشان تضادی احساس کنند که حل آن برایشان دشوار باشد. موضوعات اخلاقی برای بسیاری از نوجوانان اهمیت زیادی دارد و رشد شناختی در قضاوت اخلاقی این امکان را به آنان می دهد که از طریق جدیدی به این موضوعات فکر کنند. بسیاری از نوجوانان وارد آن مرحله ای از تفکر اخلاقی می شوند که کلبرگ به آن اخلاقی عرفی می گوید. در ضمن نوجوانان کم کم درباره ارزشهای اجتماعی و سیاسی بزرگسالان اطراف خود تردید می کنند. مصرف مواد مخدر مثل الکل، ماری جوانا، آرامش بخش، آمفتامین و سایر مواد غیر قانونی در سالهای اخیر بشدت افزایش یافته است. هر چند که غالب نوجوانانی که این مواد را امتحان کرده اند گاهگاهی از آن استفاده می کنند ؛ ولی گروهی هم هستند که به شدت به این مواد معتاد شده اند. دلایل استفاده نوجوانان از مواد مخدر عبارت است از فشار گروه همسالان، خصومت نسبت به والدین، فرار از فشارها،اختلالات عاطفی، بیگانگی اجتماعی و میل به آزمودن چیزهای تازه.بزهکاری که عبارت از رفتار غیر قانونی است، در اواخر دهه 1970 و بعد به اوج خود رسیده است. مردها بیش از زنان کارهای خلاف قانون می کنند و بیشتر مرتکب جرایمی می شوند که با خشونت توأم است. اوضاع و احوال اجتماعی و نیز فقر و تجارب فردی نوجوان را به بزهکاری سوق می دهد. بزهکاری به خصوص در محله های شهری رو به زوال و در نواحی ای که از انسجام محلی کمی برخوردار است بیشتر دیده می شود. آن دسته از خصوصیات شخصیتی که بزهکاری را متمایز می کند عبارتند از ، تکانشی بودن، عدم کنترل برخود، بی اعتنایی و نداشتن انگیزه پیشرفت. خصوصیات بزهکاری در ده سالگی با خصوصیات د یگران در سن ده سالگی تفاوتهایی دارد. بزهکاران در آن زمان غیر صادق، مزاحم و غیر محبوب بوده اند. والدین افراد بزهکار غالبا بسیار سهل انگارند، کمتر بر فرزندان خود نظارت می کنند خود نظارت می کنند و غالبا بی اعتنا هستند یا حالت خصومت دارند. زندانی کردن نوجوانان فایده درمانی ندارد، در حقیقت گاهی هم امکان آموختن رفتار جنایتکاران را فراهم می آورد. بسیاری از جوانانی که در کانونهای اصلاح هستند صرفا خلاف قانون عمل کرده اند ( رفتاری که برای بزرگسالان جرم محسوب نمی شود)، مانند فرار کردن، داشتن فعالیت جنسی و یا تکرار جرم. روش های رفتاری، از جمله تقویت مستقیم رفتار مقبول در زندگی گروهی با موفقیت به کار رفته است. هر چند که غالب نوجوانان دوران طوفان و تنش را نمی گذرانند، ولی بعضی دچار مشکلات روانی مانند واکنش های حاد اضطراب ، بیماریهای روان تنی و افسردگی می شوند و گاهی اوقات هم دست به خودکشی می زنند. نوجوان ممکن است به دلیل وقوع حادثه ای ناراحت کننده دست به خودکشی بزند، ولی معمولا ریشه در مشکلات ممتدی دارد که نوجوان در کنار آمدن با مسائل زندگی با آن روبرو می شود و یأس و نومیدی او را به دنبال دارد. چنین نوجوانانی غالبا خود را جدا از خانواده احساس می کنند و هیچ کسی را دوست خود نمی دانند. غالبا افرادی که دست به خودکشی می زنند قبلا تهدید می کنند یا درباره آن حرف می زنند به چنین تهدیدهایی نباید بی اعتنا بود.گاهی نوجوان دچار بیماریهای مربوط به خوردن می شود از جمله چاقی، بی اشتهای عصبی، گرسنگی شدید غیر طبیعی. در بیماری بی اشتهایی عصبی که معمولا زنان به آن دچار می شوند، بیماری در نتیجه رژیم سخت به کم وزنی شدیدی دچار می شود و غالبا زندگیش مورد تهدید قرار می گیرد. در گرسنگی شدید غیر طبیعی بیمار زیاد غذا می خورد و بعد آن را بر می گرداند تا چاق نشود. افرادی که دچار چاقی یا بی اشتهایی عصبی هستند غالبا احساس می کنند که کنترل بر زندگی خود ندارند. افرادی که دچار بی اشتهایی عصبی هستند معمولا از بلوغ اجتماعی و جنسی می ترسند، تا حدودی به این دلیل که در کودکی از سوی والدین به شدت کنترل شده اند. آنهایی که کار درمان نوجوانان را به عهده دارند باید قاطع و اطمینان بخش باشند نه مستبد یا سهل انگار و لازم است که با نوجوانان تفاهم داشته باشند و به آنان احترام بگذارند.
                           سرگروه روانشناسی بیجار وجیه الله ارژنگی



لیست کل یادداشت های این وبلاگ