شنبه 89 بهمن 30 , ساعت 11:55 عصر
صبر کردم در حالی که خوار در چشم و استخوان در گلو داشتم! // چه می شود ما را که می بینیم رهبر عزیزمان هم همانند مولای خود اینگونه بوده اند. هر چند مردم این زمان با مردم زمان حضرت امیر متفاوتند، اما دردهایی در دل رهبرمان است که شاید جز خدا و مولای خود برای کسی باز گو نمی کند زیرا برخی نامحرمان تا اندرونی انقلاب تاخته اند وجز به تاراج وجیب واهل وعیال خود به چیز دیگری فکر نمی کنند دردناک تر آن که این طلحه وزبیرها در دل گروهی (بسیاراندک )از افراد ساده لوح روزگار ما (شامیان ایران )جا خوش کرده اند
غافل ازآنکه خدا هست در اندیشه ی ما.
جانم فدای رهبر
نوشته شده توسط ابوالفضل اسدیان | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ