به نام خداوند بخشنده ی مهربان
قانون اول: نعمتهایت را بشمار
نعمتهایی را که در زندگی داری، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روی نداشتههایت متمرکز میکنی و فکرهایت را درهم میریزی؟ این اولین قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمی بردار و تمام داشتههایت را که خدای مهربان، تقدیمت کرده است، بنویس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنیدن، صحبت کردن، دیدن و هر چیزی را که داری. تو چیزهای زیادی داری. نعمتهای تو از ظرفیتت بیشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمیکنی و از آنها بهره نمیبری. خداوند، این نعمتها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خیلی عادی و معمولی جلوه کرده است.
حتی اکنون، تو از نعمتهایی که میتوانند به تو سربلندی و افتخار ببخشند، برخورداری. اینها گنجینههایی هستند که مانند ابزاری برای ساخت، میتوانند آینده بهتر تو را پیریزی کنند. از امروز شروع کن، ضعفهایی که شکست تو را فراهم میآورند، فقط در فکر تو زندگی میکنند. فهرست نعمتهایت را دوباره مرور کن، داراییهایت را حساب کن. تو خیلی از چیزها را داری که دیگران از آن محروماند. روی این قانون، خوب فکر کن.
قانون دوم: بینظیر بودنت را جار بزن
تو خودت را در قبرستان ناکامیها و فکرهای منفی، دفن کردهای و همان طور که دراز کشیدهای، حتی نمیتوانی شکستهایت را ببخشی و خودت را با تنفر از خویشتن و متهم سازی خود، نابود سازی و خود را در مقابل دیگران، مقصر میدانی. حالا از قبرستانی که در آن، جز ناکامی و ناامیدی نیست، بیرون بیا و به خودت هر روز بگو: من گنجینه با ارزشی هستم، چون خدای یکتا من را آفریده و در دنیا یکی مانند من خلق نشده است. بینظیر بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن.
چرا به کسانی که تو را خوار میپندارند، گوش میدهی و از همه بدتر، آنها را باور داری؟ من بینظیرم و به خودم افتخار میکنم. این را با فریاد، هر روز بگو.
قانون سوم: یک کیلومتر، بیشتر از آن چه باید راه بروی، راه برو
تنها عامل دستیابی به موفقیت، آن است که خدمتی بهتر و بیشتر از آن چه از تو انتظار میرود، ارائه دهی. مهم نیست که وظیفه تو چیست. مطمئنترین راه برای این که خودت را به حد متوسط بکشانی، این است که به اندازه وظیفهای که برایت مشخص شده است، کار کنی. به این فکر نکن که اگر بیش از دستمزدت کار کنی، به تو اجحاف شده است زیرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت.
یک کیلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لیاقت تو بیش از اینهاست، آن را به سوی خود بکش. هر خدمتی که انجام میدهی، بیپاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دریافت نکردی، نگران مباش زیرا هرچه دیر آید، خوش آید. تو نمیتوانی موفقیت را احضار کنی، تو فقط میتوانی لیاقت و شایستگی آن را داشته باشی.
قانون چهارم: از نیروی انتخابت، عاقلانه استفاده کن
تو حق انتخاب داری، تو میتوانی بین شکست و ناامیدی یا شادمانی و کامیابی، یکی را انتخاب کنی. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابی که داری، میتوانی در شکلی بالاتر، دوباره متولد شوی. به خودت بنگر، به انتخابهایی فکرکن که تاکنون کردهای، به لحظههایی که روی زانو افتادهای تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است.
از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر، به جای تنفر، عشق، به جای ایستایی، پویایی، به جای تأخیر، عمل و به جای فکرهای منفی، فکرهای مثبت را انتخاب کن.
حالا که چهار قانون شادکامی و موفقیت را یاد گرفتی، فراموش نکن که در هر حال آنها را به کار ببری. دیگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانایی این را داری که شگفتیهای عظیمی در زندگیات به وجود آوری. پتانسیل تو نامحدود است. خودت را همیشه باور کن.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ