سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه را دانش نیست، هدایت نباشد . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 91 فروردین 21 , ساعت 6:48 عصر

یادگیری یا یاددھی
یادگیری آن است که دانش آموز خود دریافت کند. اگر اینگونه باشد, تغییر رفتار است و یادگیری محقق
شده است.
ھدف ما نیز باید تربیت دانش آموزانی باشد که خود حل و فصل کننده ی مسأله ھا باشند و قلّه ھای
یادگیری را خود فتح نمایند.
وقتی دانش آموز خود به نتیجه برسد, خرسند شده, خود را باور می کند, دارای نگرش مثبت می شود و در
شرایط گوناگون مسؤولیت پذیر می باشد و دانایی به توانایی می رسد.
یادگیری شبکه ای از ارتباطات درونی است نه یک نقشه ی بیرونی.
دانش آموز به ھنگام یادگیری در یک فرایند, با سازماندھی و بازساختِ اطلاعات درگیر می شود.
دانش از طریق تجربه و در طول حل مسأله بنا می شود.
ابتدا ؛داده  مرحله دوم؛ اطلاعات  مرحله ی سوم؛ دانش ومرحله ی پایانیرسیدن به خِرد
نکته: یادگیری نه با ثبت اطلاعات که با تفسیر و معنا دادن به آن حاصل میشود.
دانش آموز, دانش را بر اساس تجربه ی شخصی و معنا دادن به اطلاعات تولید می کند.
دانش آموز, در جریان یادگیری با تفسیر اطلاعات آن را به دانش قبلی خود ربط میدھد (تجربه).
روشھای سنجش باید توانایی دانش آموزان را در استفاده از مھارت ھا و راھبردھای آموخته شده
نشان دھد.
گذشته را به دنبال آینده رھا کن, دنیای شناخته ھا را به دنبال ناشناخته ھا رھا کن.
نقش معلم:
تسھیل در یادگیری دانش آموزان, فراھم آوردن تجربه ھای یادگیری و ھدایت و بھبود عملکرد آنان است.
از دنیای شناخته ھا به ناشناخته ھا رھنمون کند, منطق بیاموزد, دیدگاه بدھد, الگوریتم تمرین دھد.
و در سنجش تکوینی, با دادن بازخورد به دانش آموزان کمک می کند تا از شکاف موجود بین ھدف مطلوب با دانش, فھم و مھارت فعلی, آنان آگاھی یابند و آنان را به سوی انجام کارھای لازم برای دستیابی به اھداف مورد نظر رھبری کند.
چشم اسفندیار و پاشنه ی آشیل یادگیری مجبور کردن به حفظ درسهاست.
مدیری به جای معلم بر سر کلاس فارسی:
بچه ھا به جای فارسی ریاضی.
بچه ھا: خیر, زنگ اول باید کتاب بنویسیم را کار کنیم.
مدیر: صفحه ی 68 را باز کنید و انجام دھید.
بچه ھا: ما نباید فوراً بنویسیم, باید اول با ھم مشورت کنیم.
مدیر: خوب مشورت کنید.
بچه ھا: نه, اول باید گروهھا تشکیل شود, آن ھم غیر تکراری.
و ...
دانش آموز باید بداند چه یاد میگیرد و چگونه یاد میگیرد و با چه معیارھایی سنجیده میشود.
معلم باید او را در مسیر پیشرفت قرار دھد, با توصیه ھای سازنده, بازخورد مثبت.
تا او (دانش آموز) خود, ارزیابی داشته باشد و توان خود اصلاح کردن و مدیریت فردی را فرا گیرد.
و معلم گام ھای بعدی را فراھم کند:
چالش و درگیر کردن دانش آموز با مسأله ) مسأله یابی ( که در زندگی به کار گیرد.
بازخورد مثبت, حتی زمانی که دانش آموز آنچه مورد انتظار است انجام ندھد.
فراھم کردن تقویت به صورت پذیرش و علاقه ی شخصی به جای: تھدید و نمره
معلم به پیشرفت دانش آموز حساسیت داشته باشد نه به نقاط ضعف.
معلم به جای شمارش خطا به تحلیل آن اقدام کند.
دانش آموز, به جای پاسخ مناسب از بین پاسخ ھا به تولید آن اقدام نماید.
دانش آموز, به تحلیل اطلاعات جاری, کشف رابطه ی موجود بین اطلاعات جدید و قدیم پرداخته و نیز
خودسنجی کند.
برای دانش آموز فرصت ھایی فراھم شود تا با فعالیت در مورد پروژه ھای کلان درسی به درک ارتباط بین اجزای متفاوت اطلاعات نایل آید. آن گاه برای دانش آموز شرایطی به دست می آید تا از طریق ارزشیابی فعالیتھای خود, راھبردھای فراشناختی یا دانش درباره ی یادگیری خود را پرورش دھد.
زیرا, دانش آموز در مرکز یادگیری قرار دارد.
رویکرد تلفیقی:
چالش و درگیری درس با زندگی, او باید مسؤول یادگیری خودش شود و باشد.
اما وقتی می خواھی یاد بدھی, یعنی: نمی خواھی بگذاری آنان خودشان یاد بگیرند.
از اینرو باید برای دانش آموزان تکلیفی مشابه با رویدادھا و موقعیت ھای زندگی تھیه و تدوین شود. سپس
دانش آموزان با انجام این تکالیف دانش و مھارتھای خود را نشان می دھند.
و معلمان با ارزشیابی مستمر اطلاعات بسیار سودمند درباره ی نحوه ی تکوین دانش و مھارت
دانش آموزان به دست می آورند و با کشف نقاط ضعف و اصلاح مھارتھا به پرورش آنان می پردازند.
واینک ادامه کار با شما ...


   1   2      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ