سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادان از آنچه همدم حکیم است، می گریزد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 90 شهریور 16 , ساعت 5:36 عصر

 

اهداف تفصیلی مربوط به حوزه‌ی «تفکر و حکمت»در ارتباط با حوزه علوم تجربی

 1.                      توجه به نیازها، توانمندی‌ها، ظرفیت‌ها و عناصر هویت متعالی خویش و تأمل در آن.

2.                      توانایی در انواع تفکر، مهارت‌های فرایند تفکر و یادگیری مادام العمر.

3.                      تفکر در صفات و آیات خداوند متعال و معارف الهی و درک زیبایی‌های طبیعت.

4.                      برخورد عقلانی، منطقی و نقادانه با مسائل و موقعیت‌های متنوع زندگی.

5.                      ارزیابی سبک زندگی انتخاب شده و بصیرت نسبت به آثار، نتایج و پیامدهای آن.

·                            فهرست ذیل برخی از مفاهیم پرکاربرد علوم تجربی رابیان می کند که به تقویت تفکر فلسفی کمک می‌کنند، اغلب این مفاهیم نیازمند تفکر عمیق‌تر می‌باشند و کار روی آن‌ها به ورزیدگی ذهن و کسب آمادگی برای تفکر فلسفی، و در قدم‌های بعد به خود دانش فلسفه، کمک می‌کنند:

حرکت،رشد،نمو،نظم در کائنات،قانون مندی،مکان،ذرات،آسمان،فضا،نیرو،بی‌نهایت ریز،بی‌نهایت بزرگ، نیرو،جاذبه،جسم،کهکشان

·                      در این‌جابرخی از گزاره‌های مبنایی و فلسفی مرتبط با علوم تجربی که لازم است به دانش‌آموزان انتقال داده شود و مورد توجه برنامه‌ریزان و مؤلفان مجموعه‌ی کتاب‌های درسی قرار گیرد، ارائه می‌شود:

الف: گزاره‌های هستی شناختی
1.این جهان مخلوق خداوندی بی نیاز است.
2.تمام نظامات و قوانین حاکم بر مخلوقات از علم حکیمانه‌ی او سرچشمه می‌گیرد.
3.میان پدیده‌های عالم طبیعت رابطه‌ی علت و معلولی مادی حاکم است و هر پدیده‌ی مادی تأثیرات خاص خود را دارد. بشر به کمک علوم طبیعی و با روش تجربی تلاش می‌کند این روابط و تأثیر و تأثیرات را بشناسد و معرفت خود به طبیعت را افزایش دهد.
4.جهان خلقت یک جهان به هم پیوسته است و تمام اجزای آن  در نظم و قانون‌مندی کامل قرار دارند و هیچ حادثه‌ی اتفاقی و بدون علت در آن رخ نمی‌دهد.
5.هیچ پدیده‌ای خود به خود پدید نمی‌آید، بلکه دارای علتی متناسب با خود است.
6.اتفاق و بخت و شانس در عالم معنا ندارد، زیرا هر پدیده‌ای علت خاص خود را دارد.

ب: گزاره‌های معرفت شناختی
1.خداوند به انسان دستگاه ادراکی عنایت کرده که می‌تواند واقعیت‌ها را بشناسد و به وجود و خواص آن‌ها آگاه شود.2.استدلال قیاسی به انسان این امکان را می‌دهد که قوانین کلی هستی را که مربوط به دسته‌ی خاصی از موجودات نیستند، وجود خدای یگانه و رابطه‌ی او با جهان خلقت، هدف‌مند بودن جهان و اموری مانند آن را درک کند و دانش ریاضیات را پایه‌گذاری نماید.3.تفکر، عملی است که عقل در استدلال قیاسی و استدلال تجربی انجام می‌دهد تا مجهول‌ها را تبدیل به معلوم نماید.4.عقل قوه‌ای است که هم واقعیت را از غیر واقعی تشخیص می‌دهد وهم خوب را از بد جدا می‌سازد.5.توجه به محدوده‌ی کارآمدی استدلال قیاسی و استدلال تجربی سبب می‌شود که استدلال قیاسی را در حوزه‌ی امور تجربی دخالت بی‌جا ندهیم و استدلال تجربی را وارد موضوعات ماوراء الطبیعی و ریاضیات ننماییم.6.روش تجربی در بسیاری موارد، نمی‌تواند دانش یقینی و قطعی به ما دهد. بلکه دانش احتمالی می‌دهد. این احتمال، در فرضیه‌ها نمود بیش‌تری دارد. علت احتمالی بودن این‌گونه دانش‌ها آن است که در استدلال تجربی همه‌ی  عوامل و شرایط یک پدیده در تجربه و آزمایش دانشمند قرار نمی‌گیرد

چگونگی تعامل میان برنامه‌ی درسی علوم تجربی وحوزه تفکر فلسفی:
این علوم که با تفکر در خلقت پدید آمده اند، متکی بر روش تجربی می باشند و همواره با مشاهده و آزمایش سروکاردارند. از این رو نتایج آن ها به صورت عملی آشکار می شوند و توانایی دانشمندان را دراستفاده و تصرف در خلقت افزایش می دهند. یعنی انسان ها نتیجه ی تفکر خود در طبیعت را به صورتی ملموس مشاهده می کنند.گستره ی این علوم در زندگی انسان امروز آن قدر توسعه یافته که همه ی جوانب زندگی را دربر گرفته و اکثریت رشته‌های دانشگاهی را به خود اختصاص داده است. به همین جهت این علوم، هم در رشد تفکر به معنای اعم و هم در جهت گیری تفکر فلسفی نقش فراوانی دارند. برای این که این نقش به نحو مطلوب انجام پذیرد، باید نکات زیر در تدوین برنامه ها و محتواهای این علوم رعایت گردد:
1-در آموزش علوم طبیعی بر حافظه و انتقال اطلاعات تأکید نشود، بلکه قدرت مشاهده و تحلیل مشاهدات مد نظر باشد به طوری که دانش آموزان بتوانند با تجربه ی خود به داده های علمی برسند و از دستاورد علمی خود لذت ببرند.
2-دانش آموزان به تدریج تفاوت تفکر در پدیده های طبیعی، رفتارهای انسانی، امور اخلاقی و موضوعات ماورای طبیعی و الهی را دریابند و واقعی بودن را منحصر در پدیده های طبیعی تلقی نکنند.
3-دانش آموزان، تفاوت روش های تفکر را متناسب با تفاوت درموضوعات دریابند و همان روشی را که در علوم طبیعی به کار می برند به سایر شاخه های علوم تسرّی ندهند.
4-دانش آموزان با تفکر عمیق تر در نظم، همبستگی، ارتباط دقیق پدیده های طبیعی به لایه های برتر عبور کنند و جلوه های حکمت، زیبایی، غایتمندی و کمال گرایی را دریابند و جهان را مخلوق، زنده، زیباو پویا بیابند، آن گونه که دانشمندان بزرگ تاریخ، مانند ابن سینا، خواجه نصیر، ابوریحان، خوارزمی، نیوتن، انیشتین و ماکس پلانک و ...  به جهان می نگریستند.

          اقتباس از: راهنمای برنامه درسی حوزه تفکر و حکمت


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ